مورد علاقه ها 0

انواع خلط در طب سنتی اخلاط در بدن انسان چند دسته است؟

اخلاط چهار گانه ، خلط، انواع خلط، عطار ایرانی

اخلاط در بدن انسان چند دسته است؟

در بدن انسان 4 نوع ماده وجود دارد که این 4 نوع ماده را ما خلط می گوییم (تعریف جدیدتر).(تعریف قدیم‌تر) عبارتست از اخلاط جمع کلمه خلط است و خلط به معنای ماده‌ای است که در مرحله دوم عناصر است، یعنی اخلاط از ترکیب عناصر بوجود می آید و اعضاء از ترکیب اخلاط بوجود می‌آید. خلط مایع روانی است که در بدن انسان وجود دارد و از تبدیل شدن غذا بوجود آمده است. در این نظریه چهار خلط را معادل چهارعنصر گرفته‌اند: یعنی صفرا را به آتش، دم را به هوا، بلغم را به آب و سودا را به خاک نسبت می‌دهند. هر کدام از اینها هم همان طبع چهارعنصر را دارد یعنی صفرا گرم و خشک، دم گرم و تر، بلغم سرد و تر و سودا سرد و خشک است.

انواع خلط ۴ تا است

خلط اول، دم است و آن، حار رطب است.
خلط دوم، صفرا است و آن، حار یابس است.
خلط سوم، بلغم است و آن، بارد رطب است.
خلط چهارم، سوداء است و آن، بارد یابس است.

هر یک از این اخلاط به دو قسم طبیعی و غیر طبیعی تقسیم می شوند

برای خون چهار ویژگی است:
۱- لون دم (رنگ)
۲- رائحه دم (بو)
۳- طعم دم (مزه)
۴- قوام دم (غلظت)

خلط دم طبیعی

خونی طبیعی رنگش سرخ، رائحهو بوی متعفن ندارد، از نظر طعم، حلو باشد (یعنی وقتی دم را با اخلاط دیگر بسنجید گفته می شود شیرین است نه اینکه مثل عسل شیرین باشد.) و در نهایت از نظر قوام، معتدل باشد یعنی نه مثل صفرا رقیق باشد و نه مثل دو خلط دیگر غلیظ باشد.
خلط دم غیر طبیعی: آن است که مخالف دم طبیعی باشد.

خلط صفرای طبیعی

صفت اول این است که کف دم طبیعی است یعنی به صورت کف بر روی دم ظاهر می شود و لون آن سرخی مایل به زردی باشد مثل شعر زعفران. اما علت اینکه به این رنگ است این می باشد که لطافت زیادی نسبت به خون دارد. زیرا جسم سرخی که لطیف و رقیق شود به زردی می زند، سبک است و بر طبع و طبیعت عنصر ناری قرار دارد و طعم صفرا تند و تیز است که تندی و تیزی آن به خاطر غلبه حرارتی است که دارد.

اقسام صفرا غیر طبیعی

۱- قسم اول از صفراء غیرطبیعی، مره صفراء است

آن است که با بلغم مخلوط شود. این بلغم دو حالت دارد گاهی بلغم، بلغم رقیق است در اینصورت صفرا طبیعی تبدیل به مرة الصفراء می شود

۲- قسم دوم مرة المحیه نام دارد

که صفراء گاهی با بلغم غلیظ مخلوط است.
نکته: نحوه مخلوط شدن صفرا با بلغم به این صورت است که اخلاط اربعه وقتی در کبد متولد می شوند به صورت پوسته ها و هسته هایی کنار یکدیگر قرار می گیرند بدون اینکه با یکدیگر مخلوط شوند و در این رگها جریان دارند. وقتی این دم می خواهد وارد مویرگ شود باید با صفرا مخلوط شود « یعنی طبیعت بدن این پوسته ی دم و پوسته ی صفرا را در عضوی که می خواهند وارد شوند می شکند و دم را رقیق می کند و وارد عضو می کند و گاهی که دم می خواهد وارد استخوان شود باید غلیظ شود لذا در وقتی که می خواهد وارد استخوان شود دم با سوداء مخلوط می شود و وارد استخوان می شود. پس وقتی این اخلاط در خود عروق قرار دارند با هم مخلوط نیستند اما اگر در خود عروق با هم مخلوط شوند باعث ایجاد خلل در طبیعت مدبره بدن می شوند چون طبیعت بدن، اخلاط طبیعی را با یکدیگر مخلوط می کرد و وارد عضو می کرد اما اگر این اخلاط، غیر طبیعی باشند یا در خود کبد غذا به خوبی نضج پیدا نکند در اینصورت خلل در تولید اخلاط حاصل می شود و این اخلاط که وارد عضو می شوند در آن عضو هم ایجاد مشکل می کنند و به صورت کامل تبدیل به عضو نمی شوند.

اخلاط- عطار ایرانی


۳- قسم سوم صفرا کراثیة

این قسم با قسم چهارم که صفراء زنجاریه است شبیه به هم هستند فقط فرقشان از ناحیه حرارت است. این صفرا از ترکیب صفرا طبیعی با صفرائی که در معده احتراق پیدا می کند حاصل می شود. این صفرا طبیعی وقتی با صفرا محترقه مخلوط شود *« چون صفرا که در معده ریخته می شود به خاطر شدت حرارت معده، احتراق پیدا می کند و تبدیل به سوداء محترقه حاصل از صفرا می شود و این با صفرا طبیعی مخلوط می شود و باعث ایجاد صفرا غیر طبیعی می شود ولی اگر مقدار این سوداء غیر طبیعی کم باشد این خلط غیر طبیعی را صفرا کراثیه می گویند

۴- قسم چهارم صفرا زنجاریه

اگر صفراء غیر طبیعی « یعنی سوداء محترقه حاصل از صفراء » حرارتش بیشتر از صفراء کراثیه باشد باعث ایجاد صفراء زنجاریه می شود. زنجاریه یعنی مِس زیرا رنگ صفرا زنجاریه شبیه به رنگ مس است. صفرا زنجاریه از گرمترین اقسام صفرا است چون خود صفرا گرم است و با صفراء محترقه ی به احتراق شدید مخلوط شده و گرمایش به غایت زیادی رسیده است لذا قریب به سموم می شود.

خلط بلغمی طبیعی

بلغم طبیعی آن است که صلاحیت دارد برای اینکه تبدیل به دم شود و این تبدیل شدنش، تبدیل شدنِ کامل است.

خلط بلغمی غیر طبیعی

اما در بلغم بیان می شود که از جهت لون و رائحه نمی تواند غیر طبیعی باشد، علت اینکه نمی توان بلغم را از نظر لون تقسیم کرد این است که بلغم به سفیدی می زند و اگر سفیدی با رنگ دیگری مخلوط شود آن شیء منتسب به آن رنگ دیگر می شود و گفته نمی شود این، سفیدی مایل به زردی است بلکه گفته می شود این، زردی مایل به سفیدی است یعنی جزء اقسام زردی به حساب می اید.

و علت اینکه نمی توان بلغم را از نظر رائحه تقسیم کرد این است که چون بلغم، بارد رطب است و صفت برودت در آن بسیار زیاد است لذا مانع از ایجاد حرارت می شود. یعنی جایی که هوا سرد باشد بو کمتر پخش می شود تا جایی که هوا گرم باشد.

بلغم از طریق طعم به ۵ قسم تقسیم می شود

قسم اول از اقسام بلغم غیر طبیعی

« بلغم حلو »

اگر بلغم طبیعی با بخشی از خون مخلوط شود *« که نحوه مخلوط شدن در صفرا غیر طبیعی توضیح داده شد »* مزه و طعم بلغم را به شیرینی سوق می دهد لذا بلغم حلو می شود. قسم اول، بلغم حلو است و آن بلغمی است که با آن مقدار کمی از خلط حلو « یعنی دم طبیعی » مخلوط شده است.

قسم دوم از اقسام بلغم غیر طبیعی

« بلغم مالح »

اگر بلغم با مرحه محترقه مخلوط شود بلغم مالح به وجود می آید. به صفرا، مره می گویند و اگر صفرا طبیعی محترق شود به آن مره محترقه می گویند که از اقسام غیر طبیعی صفرا می شود. چون مزاج صفرا حار یابس است و مزاج بلغم بارد رطب است وقتی این دو با هم مخلوط شوند مزاج بلغم به سمت گرمی می رود و این بلغم غیر طبیعی، گرمترین اصناف بلغم غیر طبیعی می شود.

قسم سوم از اقسام بلغم غیر طبیعی

« بلغم حامض »

بلغم حامض بلغمی است که حرارت ضعیفه در آن عمل کرده است اگر حرارت بدن به اندازه کافی در بلغم اثر نگذارد تا باعث شود این بلغم نضج کامل پیدا کند تبدیل به بلغم حامض می شود.

قسم چهارم از اقسام بلغم غیر طبیعی

« بلغم عفص »

« عفص » یعنی یک نوع طعمی است که باعث ایجاد قبض ظاهر زبان و باطن زبان با هم می شود. در کتاب مفرح القلوب *( عفص )* را ترجمه به *« زمخت »* کرده است مثل خرمالو که وقتی خورده شود دهان قبض پیدا می کند. بلغم عفص چون برودت زیادی دارد این برودت زیاد باعث می شود اجزایش تبدیل به جوهر ارضی شود و خصوصیت ارضی پیدا کند یعنی خود بلغم بارد رطب است و مائیتی که در آن وجود دارد باعث می شود برودت این بلغم، بیشتر شود و وقتی برودت زیاد شود باعث ایجاد کثافت * می شود و اجزایش جمع می شود.

قسم پنجم از اقسام بلغم غیر طبیعی 

« بلغم تفه »

به این بلغم، بلغم مسیح هم گفته می شود این نوع از بلغم، کثیر الفجاجه و بعید از مستحیل شدن به خون است. این نوع از بلغم، طعمی ندارد و جوهر مائی بر آن غلبه دارد و جوهر مائی بارد رطب است اما در بلغم عفص جوهر ارضی غلبه داشت و جوهر ارضی بارد یابس بود. اما برودتِ در جوهر ارضی کمتر از برودتِ جوهر مائی است و چون جوهر مائی همراه با رطوبت است این رطوبت مانع از تکاثف می شود و این نوع بلغم باردترین اقسام بلغم است.

سوداء طبیعی

اما سوداء طبیعی، دُردِی و رسوب و ته نشین شده ی دم طبیعی است. « نسبت سوداء به باقی اخلاط همچون نسبت ارض است به باقی ارکان و تمیّز وی از اخلاط همچون تمیّز ارضیت است از اجسام سایله » سوداء طبیعی آن است که از خون محمود رسوب می کند یعنی بخشی از خون طبیعی که رسوب کند سوداء طبیعی گفته می شود اما اگر خون، غیر طبیعی باشد رطوباتی هم که از آن واقع می شود رسوبات غیر طبیعی می شود.

سوداء غیر طبیعی

سودای غیر طبیعی خلطی است که محترَق و سوخته شده باشد.

 
مشاوره رایگان طب سنتی

مشاوره رایگان

جهت مشاوره رایگان شماره تلفن همراه خود را ثبت نمایید.


4556
0
 
1
دیدگاه ها